جدول جو
جدول جو

معنی گوز هندو - جستجوی لغت در جدول جو

گوز هندو
(گَ / گُو زِ هَِ)
نارجیل. (دستور اللغه). (السامی فی الاسامی). جوز هندی. در رسالۀ پهلوی ’خسروکواتان و ریتک وی’ (بند 50) آمده: انارگیل که با شکر خورند به هندوی انارگیل خوانند. و ’به پارسیک گوچ ی هیندوک (گوزهندی) خوانند’ ’اونوالا ص 25’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین: جوز هندی). رجوع به گوز هندی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جوز هندی
تصویر جوز هندی
جوز بویا، میوه ای که در غلافی مانند غلاف بلوط جا دارد و در طب به کار می رود، درخت این میوه که به اندازۀ درخت گردو اما برگ هایش کوچک تر و باریک تر است و در جاوه و بعضی شهرهای هندوستان می روید، جوز بوا، گوز بویا، جوز بو، جوز بویه
فرهنگ فارسی عمید
(گَ / گُو زِ هَِ)
گوز هندو. نارجیل. نارگیل:
در او درختان چون گوز هندی و پوپل
که هر درخت به سالی دهد مکرر بر.
فرخی.
هم از گوز هندی فراوان درخت
جهان کرده بویاکشان باد سخت.
اسدی (گرشاسبنامه).
مغز گوز هندی پوست سیاه برداشته بتراشند و نان میده در شیر تازه با این گوز هندی تراشیده ترید کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لُو زِ هَِ)
بادام هندی. رجوع به بادام هندی شود
لغت نامه دهخدا
ضرطه بدبو، سخنان لاف و گزاف و هرزه. توضیح در دیوان خاقانی چاپ عبدلرسولی ص 377 آمده: حاسد چو بیند این سخنان چو شیرومی سرکه نماید آن سخن گوز گند او. رشیدی و انجمن آرا و آنندراج و شعوری نیز بیت را بهمین وجه ذکر کرده اند اما در دیوان چاپ دکتر سجادی ص 368 مصراع دوم چنین است: چون سر که گردد آن سخن لور کند او. همچنین جهانگیری و شعوری بیت ذیل را از مولوی آورده اند: از بوسها بر دست او و ز سجده ها بر پای او وز گوز گند شاعران و زدمدمه هز ژاژخا. ولی مصراع دوم این بیت هم در دیوان کبیر چاپ آقای فروزانفر ج 1 ص 22 چنین آمده: وز لور کند شاعران وز دمدمه هر ژاژخا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوز هندی
تصویر جوز هندی
((جُ زِ هِ))
درخت بلند یک پایه گرمسیری با میوه درشت و بیضی شکل، نارگیل
فرهنگ فارسی معین
نوعی زالو که به لاک پشت می چسبد
فرهنگ گویش مازندرانی